سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لیلایم و نیست باکم...

مطال این وبلاگ به جز تصاویر نوشته های خودم هستند...لذا انتشار و کپی برداری از آن فقط با ذکر منبع جایز است
صفحه خانگی پارسی یار درباره

خدا و من و دنیا

    نظر

دنیا...دنیا...

دنیا با توام صدایم را داری؟؟؟

یادت است وقتی کودک بودم...میگفتی...بزرگ میشوم همه چیز درست میشود

میگفتی...به آرزوهایم میرسم

من به تو گفتم نمیخواهم به همه ی آرزوهایم برسم

با تعجب پرسیدی چرا؟

گفتم گاهی نرسیدن بهتر است

گفتم گاهی نباید رسید

گفتم گاهی خدا جور دیگری تقدیر را نوشته

گفتی که شگفت انگیزم

گفتی حرفهایم بوی عجیبی دارند

بعد از آن رهایم کردی

گفتی برو اگر خدایت بخواهد من هم نباشم به آرزوهایت خواهی رسید

راهمان جدا شد

خدا آمد...آغوشم کرد

در آن کولاکی که بر تو میگذشت من هرگز نشانی از زمستان نمیدیدم

با خدا رفتم

میدانی به کجا

جایی که در آنجا آرزوهایم را یافتم

در آنجا آرزو کردم

در آنجا به آرزویم رسیدم

حالا سنگینم برای نشستن بر روی عرش تو

بنشینم میشکند قلب زمین و آسمان

من همانجا کنار خدا...روی عرشی که خدا برایم ساخته مینشینم

تاجی را که خدا برایم تدارک دیده بر سر میکنم

هوایم را نداشتی...

میدانم...ولی نگران نباش هوایت را دارم

هوای تو را...هوای آدمان را...هوای همه را دارم

فقط تو هم کمی...کمی به خاطر من به کام آدمان دیگر باش

کمی خوشحالشان کن

کمی قلقلکشان بده

نمیخواهم کس دیگری لبخندهایش مثل لبخندهای من خشکیده باشد