سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لیلایم و نیست باکم...

مطال این وبلاگ به جز تصاویر نوشته های خودم هستند...لذا انتشار و کپی برداری از آن فقط با ذکر منبع جایز است
صفحه خانگی پارسی یار درباره

نامه ی لیلا به شازده کوچولو

    نظر

سلام شازده کوچولو...چه خبر از گلت...؟؟؟همان گلی که میگفتی به خاطر خارهایش دوستش داری؟؟؟همان گلیکه به خاطرش زمین را رها کردی؟؟؟

راستی تازگی ها دریافته ام چرا زمین را رها کردی...تازگی ها دریافته ام چرا گلت را از میان گل های زمین انتخاب نکردی...تازگی ها دریافته ام چرا دوستان زمینی ات را برای دیدار گلت رها کردی...راستی نگفتی چه خبر از گلت؟؟هنوز هم میترسد؟؟به او بگو به زمین چشم ندوزد...برایش ماجرای زمین را تعریف کن...بگو که زمین دیدن ندارد...از دوستانت برایش بگو...از روباه...از دوست دیگرت...بگو خارهایش زیباییش را افزون تر کردند

بگو در زمین هر گلی خار دارد ولی هر خاری دیدن ندارد...بعضی خارها فقط شبیه تیغند اما برنده نیستند...فقط باعث میشوند هر دستی نچیندش...راستی شاهزاده گفته بودی نقاشی ات خوب نیست...اما من در کشیدن مهارت دارم...درد میکشم...رنج میبرم...میتوانم کمکت کنم!!!

شاهاده کوچولو دنیای زیبایی داری قدرش را بدان...دیگر بر سفر به دنیای غمگین آدمهای دلشکسته اصرار نکن...درد آنهارا تو نمیفهی...اینجا زمینیست که حتی بعضی لبخندها هم از روی نفرت شکل میگیرند...بعضی ها برای تازه کردن داغ دیگران داشته هایشان را به رخ میکشند...درد من از انسانهاییست که به بهانه ی زمینگیر شدن آسمان را فراموش کردند...از همانهایی که ثانیه هارا مشتاقانه برای لحظات شکست کسی دیگر سپری میکنند...درد من از این است که شاهد زمین افتادنم میشوند و میخندند و من با حسرت آسمان را نگاه میکنم و با خودم میگویم کاش در آسمان بودم...تا در این دنیا زمین نمی افتادم

سرت را درد نیاورم شاهزاده...به قول شاعر"هوا بس ناجوانمردانه سرد است"        

راستی شاهزاده اگر عیبی ندارد برایم دعوتنامه بفرست...هوای اینجا دلم را شکست    

از طرف سیده لیلا        از کردستان(سنندج )