دنیایم کودکانه است
دنیایم کودکانه است
شبیه کودکی ام که دروغ را بلد نیست ببافد
دروغ را بدون آنکه بداند چیست روی دفترش رو نویسی میکند
و وقتی بزرگ شد و فهمید
تمام دروغ هایش را از دفترش پاک کرد
شبیه کودکی ام که فرشته را باور دارد ولی ابلیس را نه
شبیه کودکی که
لهجه ی کودکانه اش پر از محبت است
و لبخندهایش آدم را دلگرم میکند
چشمهایم درشت است اما نه به اندازه ی دنیایم
دلم وسیع است...اما گاهی دلتنگی میکند
دنیایم شبیه کودکی است که
همیشه دروغ را اشتباه مینویسد
و جریمه میشود تا باز هم از آن رونویسی کند
باور کن...باور کن...بلد نیستم...نمیتوانم بلد باشم
حتی اگر آسانترین کلمه ی املایی روزگگارت باشد
من بلد نیستم دنیا