سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لیلایم و نیست باکم...

مطال این وبلاگ به جز تصاویر نوشته های خودم هستند...لذا انتشار و کپی برداری از آن فقط با ذکر منبع جایز است
صفحه خانگی پارسی یار درباره

جایت محفوظ است

    نظر

نگران نباش...میفهمم

توهم پر از آرزوی رسیدنی

رسیدن به خدای من و من

تو هم تلاش میکنی

و آدمان اطرافت دلسردت میکنند

شاید با تعجب صورتت را تماشا میکنند و به طعنه میگویند:

اوهم برای تو اینگونه است؟اصلا در خاطرش هستی؟

و تو بغضت میترکد

میفهمم آنقدر گفته اند که زیادی شبیه هم نیستید که میگویی کاش بار دیگری میدیدمش

صورتم را ندیدی...صورتت را ندیدم

ولی دل دادیم

نه به چشمان ناوک انداز هم

نه صورت گلگون هم

نه به صدای دلنشین هم

ما به اعتقاداتمان...به بغض هایمان...به حرفهایمان...و به شباهت هایمان

گفتند شبیه هم نیستیم...

غافل از اینکه ما عاشق شباهت هایمان شدیم،عاشق اعتقاداتمان شدیم

راستش را بخواهی...باور نکن...این جماعت اگر دوستت هستند دلشان میسوزد امیدوارت کنند و بعد نرسی

و یا اگر دشمنت هستند حرفشان طعنه ست

من راستش را میگویم...رسیدن یا نرسیدنمان با خداست

راستش را بخواهی عین همیم:یک روح در دو بدن

راستی دلگرم باش

برای خدا بدو

به سوی آرزوهایت برو

اگر خدابخواهد به من خواهی رسید

دلگرم باش و بدان دروغ است که فراموشت کرده باشم

من هم به یادت هستم

اما همچون تو به من نیز طعنه میزنند که امیدوار نباشم

خواسته یا نخواسته میکوشند از چشمانم بیفتی

ولی خدا میداند که هنوزهم جایت محفوظ است

پس دلگرم باش

من نیز چون تو از برای رضای خدا و بعد بهر عشقمان میدوم

و امیدوارم همچون تو

قوی باش و به چشمانی که به تو میگویند کس دیگری را انتخاب کن

او اصلا در خاطرت نیست بگو

بگو ثابت خواهم کرد

شب ها میگذرد

پس مشتاقانه در انتظار طلوعی جاودانیم


دیگر نخواهم داد به یک دنیا جایت را...

    نظر
دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را
من دوست دارم زندگی با دست‌هایت را

از بی‌قراری‌های قلب من خبر دارد
بادی که می‌دزدد برای من صدایت را

روی زمین بودی و من در ماه دنبالت
باید ببخشی شاعر سر به هوایت را

تسخیر تو سخت است آنقدری که انگار
در مشت خود جا داده باشم بی‌نهایت را

زود است حالا روی پاهای خودم باشم
از دست‌های من نگیری دست‌هایت را

هرکس تو را گم کرد دنبال تو در من گشت
انگار می‌بینند در من رد پایت را

بگذار تا دنیا بفهمد مال من هستی
گنجشک‌ها خانه به خانه ماجرایت را 

وقتی پُر است از خاطراتت شعرهای من
باید بنوشی با خیال تخت چایت را !

رویا باقری